من و پسرم سینا

تو چراغ طور سینا تو هزار بحر و مینا ....... بجز از تو جان مَبینا تو چنین شکر چرایی

من و پسرم سینا

تو چراغ طور سینا تو هزار بحر و مینا ....... بجز از تو جان مَبینا تو چنین شکر چرایی

مهربونترین تاکسیران تهران

چند روزی میگذره از زمانی که من و پسرم از شانس خوبمون سوار تاکسی مهربونترین راننده ی تاکسی تهران شدیم، اونم درست زمانی که فکر میکردم به خاطر بدمسیری باید دربست بگیرم دیگه!
تا سوار شدیم دیدم این تاکسیران با همه ی تاکسی دارهای دیگه فرق داره. سلام و احوال پرسیش، یه جور دیگه ای بود و ...
اصلا قابل وصف نیست. فقط باید شانس بیاری و یه بار خودت سوار تاکسیش بشی. شکلات تعارف کردن و به تک تک مسافرها توجه کردن و ... 

خدای من! راستش خیلی برام پیش اومده سوار تاکسیهایی بشم که احترام و ادب و مهربونیشون احساسی عالی در من ایجاد کنه ولی این ورای مواردی که گفتم، چیزهای دیگه ای هم داشت. خب باید دید.. 

این تاکسی دار عزیز وبلاگ هم داره و من فهمیدم خیلی شناخته شده هست توی تهران. فقط کافیه توی گوگل اسم مهربونترن تاکسیران تهران رو سرچ کنید و ببینید این آقای دهباشی زاده رو.  

 

آقای دهباشی به خاطر این که سینا بغلم  خواب بود مسیرش رو کج کرد و منو به نزدیکترین جای نزدیک خونه رسوند بدون این که حتی به کرایه گرفتن فکر کنه. با این که وقت ناهارش بود و باید میرفت خونه، اول ما رو رسوند و بعد که خیالش راحت شد رفت. عمرش با عزت.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
خروس بی محل دوشنبه 24 آذر 1393 ساعت 11:35

چه جالب

مگه راننده های تاکسی حال و احوال گرم هم میکنند؟؟خیلی جالبه.
ما که هر وقت سوار تاکسی شدیم در حد سلام و همین بغل پیاده میشم و پول خرد نداری و در رو آروم ببند بوده...پس شما خیلی خوش شانس بودید که به چنین راننده ای برخورد کردید.

به جناب موسی هم عرض ارادت کرد؟

گفتم که شانس با ما بود.
بله به موسی خان هم توجه کرد، اگرچه خواب بود!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.