من و پسرم سینا

تو چراغ طور سینا تو هزار بحر و مینا ....... بجز از تو جان مَبینا تو چنین شکر چرایی

من و پسرم سینا

تو چراغ طور سینا تو هزار بحر و مینا ....... بجز از تو جان مَبینا تو چنین شکر چرایی

پفیلا

علاقه ی پسری به پفیلا واقعا عجیبه. نشون به اون نشون همین که از کنار یه سوپرمارکت رد میشیم یا توی یه مرکز خرید هستیم، صاف میره و یه پفیلا برمیداره. اصلا وقتی میرسیم به سوپر مارکت اتوماتیک وایمیسه و پفیلای خودش رو برمیداره. این برای من هم خوبه. چون لااقل باهاش سرگرم میشه و دیگه خیلی بهونه چیز دیگه ای رو نمیگیره.

*

شبها وقتی که خوابش میاد بهش میگم «سینا بریم لالا. دیگه بای بای کن.» وقتی که واقعا قصد خوابیدن داشته باشه با خوشحالی پا میشه و دستاشو تکون میده و بای بای میکنه با ری را و بابایی و میریم لالا. اون مواقع ذوق و شوق خاصی برای خوابیدن داره. کلی خوشحالیشو نشون میده و البته بین ده دقیقه تا نیم ساعت گاهی خوابوندنش طول میکشه. وقت هایی هم هست که دست از پا درازتر دوباره برمیگردیم توی هال و به نوبت بعدی میرسه.

*

توی پارک هم علاقه ش به تاب تاب از بقیه وسایل بازی بیشتر هست و وقتی سوار میشه پیاده کردنش کار چندان راحتی نیست.

پارک ساعی

نظرات 1 + ارسال نظر
عطیه یکشنبه 30 فروردین 1394 ساعت 00:16

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.