من و پسرم سینا

تو چراغ طور سینا تو هزار بحر و مینا ....... بجز از تو جان مَبینا تو چنین شکر چرایی

من و پسرم سینا

تو چراغ طور سینا تو هزار بحر و مینا ....... بجز از تو جان مَبینا تو چنین شکر چرایی

مشدی سینا


دومین سفر دور ما با تو، اوایل  خرداد به مشهد بود. سفری که برای مامانی واقعا آرزو شده بود. تو بهترین پسر دنیا بودی توی این سفر و اونجا همه چی با ما بود؛ عشق، شادی، بارون و امام رضایی که عاشقشم. السلام علیک یا علی بن موسی ‌الرضا...



امروز که این مطلب رو می نویسم کمی نسبت به خورد و خوراکت امیدوارتر شدم. چون فهمیدم کلا فرنی و حریره بادوم رو دوست نداری ولی چیزای دیگه مثل بعضی سوپها و حلیم رو بگی نگی بدت نیومده.

***

موهات هم کمی تا قسمتی دراومده. (اینم از عکس کچل بوعلی ما.)


چند روزی هست چهار دست و پا، دنده عقب خودت رو می‌سُرونی عقب. این البته کمی سخت شده. چون وقتی روی تخت خوابیدی تند تند باید بیام سر بزنم ببینم بیدار شدی یا نه. چند باری تا لبه خودت رو رسوندی و همین کار رو خطرناک میکنه. بعضی اوقات هم که ازت غافل می‌شیم زیر مبلها باید پیدات کنیم!!! 


در مورد نشستن هم، تو رو زودتر از حد معمول نشوندیم. البته خودت دوست نداری دراز کشیده باشی. الان با بودن متکا کنارت، میشه امیدوار بود که مدتی بشینی. البته خیلی اوقات هم کله پا میشی ولی خب تدابیر ایمنی در نظر گرفته شده.


این روزها گرچه واقعا به سختی از پس کارها برمیام ولی ته دلم راضی‌ام. همین که دارم تلاش میکنم برام کافیه. تو و خواهری واقعا برکت و نعمت زندگی ما هستید و به عینه دارم اینو می‌بینم. خدا رو بابت همه‌ی اینها شاکرم.




نظرات 6 + ارسال نظر
خروس بی محل چهارشنبه 4 تیر 1393 ساعت 17:14

من میدونم چرا دیر به دیر آپ میکنی.منتظری موسی موهاش بزرگتر بشه بعد عکسش بذاری تا کسی چیزی نگه.از حالا بهت بگم تیکه ها و متلک های کچل خان موسی سر جاشه حتی اگر تبدیل بشه به میرزا کوچک خان جنگلی.گفته باشم نگی نگفتی.

نه قربان پسر ما در هر حالی خوش تیپه. توی وبلاگ ری را نوشته بودم که لب تابم مشکل پیدا کرده بود. نخوندی مث اینکه خروس خان!

مامان مانی دوشنبه 2 تیر 1393 ساعت 17:35 http://manikocholo.blogfa.com

یارت قبول شازده کوچولو
شیطونک زیر مبل خطرناکه عزیزم بیا بیرون

ساناز یکشنبه 25 خرداد 1393 ساعت 10:56

سلام.زیارت قبول

ممنون.

خروس بی محل جمعه 23 خرداد 1393 ساعت 08:24 http://www.bashandeh.blogfa.com/

عجــــــــــــب....پس باز هم مسافرت بودید؟

تسبیح هم واسه موسی خریدید.تو عکس داره اونو میخورهبهش یاد بدید با تسبیح ذکر بگه فرعون و گوساله سامری رو لعنت کنه.

شما که کل سال 11 ماههش مسافرتید.اون یکماه هم برید خونه مادرزن مهمون باشید.دیگه اجاره خونه هم نباید بدید.خیلی به نفعتون هست.

آفرین.

کدوم مسافرت؟ بعد قرنی ما دو تا جا رفتیم! خوبه نرفتیم چین!

عطیه سه‌شنبه 20 خرداد 1393 ساعت 09:08 http://a-26.blogfa.com

قبول باشه سینا خان ...
من اون روزی که بارون بارید تو مسیر برگشت بودم...دارم فکر میکنم اگه دیده بودم سینا و ری را رو میشناختمشون یا نه؟

چه جالب! زیارت شما هم قبول خانم!

فهیمه دوشنبه 19 خرداد 1393 ساعت 22:36

ای جانم پس مشهد بودین
چه خوب
من ترس دارم از مسافرت با بچه ی کوچیک

سینا واقعا اذیت نکرد. البته کالسکه شو برده بودیم. بچه م خیلی همراهی کرد باهامون.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.