من و پسرم سینا

تو چراغ طور سینا تو هزار بحر و مینا ....... بجز از تو جان مَبینا تو چنین شکر چرایی

من و پسرم سینا

تو چراغ طور سینا تو هزار بحر و مینا ....... بجز از تو جان مَبینا تو چنین شکر چرایی

از روزهایی که گذشت...


جنوب هوا عالی بود. کمی به خنکی میزد و هنوز نمی‌شد گفت گرمه. سینای من اولین تجربه‌ی سفر رو به جزیره‌ی زیبای کیش چشید؛ کمی قبل سال نو:






سفر عیدمون البته به شمال بود که هوا به نسبت سرد بود و کنار دریا چندان به دل ننشست. اما دید و بازدیدها هوامون رو تازه کرد.

به هم خوردن زمانهای خوابت حسابی غرغرو کرده بود تو رو. کاری هم نمی تونستیم بکنیم. به هر شکل سفر تموم شد و برگشتیم. دلم برای خونه تنگ شده بود و کمی نگران واکسنت بودم که امروز با نُه روز تاخیر زدیم. چند ساعت بعدش هم گریه هات شروع شد و البته چند ساعت بعدترش هم تب کردی که هنوز ادامه داره. الان بالای سرت نشستم و وقتی به صورت ماهت نگاه میکنم لذت می برم. 





خنده برای بابایی



بغل عمو حمید که مطمئنم بعدها خیلی دوستش خواهی داشت.



سال تو و همه‌ی بچه‌ها، خوب و خوش عزیزکم.



پ.ن: پست های خصوصی‌ای که ممکنه از این به بعد باشه توی وبلاگ فقط برای خود سینا هست که انشاالله یه روزی خودش بخونه.

نظرات 3 + ارسال نظر
کیان دوشنبه 18 فروردین 1393 ساعت 10:27

مطالب قشنگی بود
موفق باشید

ممنون.

خروس بی محل یکشنبه 17 فروردین 1393 ساعت 14:22

عالی

ساناز دوشنبه 11 فروردین 1393 ساعت 13:09 http://yek-mosht-khatere.blogfa.com

سلام سال نو مبارک.عزیزم منم تازه صاحب پسر شدم.خوشحال میشم از تجربیاتت استفاده کنم

سلام. به سلامتی. انشاالله کنار هم شاد باشید. ما هم بهتون سر میزنیم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.