من و پسرم سینا

تو چراغ طور سینا تو هزار بحر و مینا ....... بجز از تو جان مَبینا تو چنین شکر چرایی

من و پسرم سینا

تو چراغ طور سینا تو هزار بحر و مینا ....... بجز از تو جان مَبینا تو چنین شکر چرایی

هر که در من دید چشمش خیره ماند...

موسی‌ام، کانی انا الله یافتم

نور پاک و طور سینا دیده‌ام

هر که در من دید چشمش خیره ماند

ز آنکه من نور تجلی دیده‌ام... (خاقانی)





من فدای تو، به جای همه گلها تو بخند...


نظرات 1 + ارسال نظر
خروس بی محل یکشنبه 11 اسفند 1392 ساعت 23:32 http://www.bashandeh.blogfa.com/

آخر معترف شدی که حق با خروس و گاو کدخداست.از اول گفتیم اسم بچه جناب موسی هست.زیر بار نرفتی.حالا دیدی خود بچه داره شعر میخونه میگه من موسی هستم.موهاشو بده از ته بزنن.بلند شده....کچلش کن.این دیگه پسره مثل قضیه پنگول عذاب وجدان نمیگیری.

موسی خیلی تپل و قوی شده.. خونه رو بده بتکونه واسه خونه تکونی نوروز.

ما تسلیم!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.