آخر معترف شدی که حق با خروس و گاو کدخداست.از اول گفتیم اسم بچه جناب موسی هست.زیر بار نرفتی.حالا دیدی خود بچه داره شعر میخونه میگه من موسی هستم.موهاشو بده از ته بزنن.بلند شده....کچلش کن.این دیگه پسره مثل قضیه پنگول عذاب وجدان نمیگیری.
موسی خیلی تپل و قوی شده.. خونه رو بده بتکونه واسه خونه تکونی نوروز.
آخر معترف شدی که حق با خروس و گاو کدخداست.از اول گفتیم اسم بچه جناب موسی هست.زیر بار نرفتی.حالا دیدی خود بچه داره شعر میخونه میگه من موسی هستم.موهاشو بده از ته بزنن.بلند شده....کچلش کن.این دیگه پسره مثل قضیه پنگول عذاب وجدان نمیگیری.

موسی خیلی تپل و قوی شده.. خونه رو بده بتکونه واسه خونه تکونی نوروز.
ما تسلیم!