من و پسرم سینا

تو چراغ طور سینا تو هزار بحر و مینا ....... بجز از تو جان مَبینا تو چنین شکر چرایی

من و پسرم سینا

تو چراغ طور سینا تو هزار بحر و مینا ....... بجز از تو جان مَبینا تو چنین شکر چرایی

روزهای شلوغ بهمن ماهی


روزهای شلوغ پلوغی رو گذروندم و میگذرونم. گاهی اوقات صبح ها که از خواب بیدار میشم اولین دعایی که می کنم اینه که خدایا به وقت من برکت بده. بعضی اوقات هم واقعا متعجب می‌شم که با این همه دغدغه چه طور در طول یک روز میتونم این همه کار انجام بدم!
سینای من! تو هم این روزها مهمترین مشغله‌ی منی. روزهایی که دیگه توجه و واکنشت به اطراف خیلی بیشتر شده. برات مهمه که باهات حرف بزنم و خنده‌های شیرین و کودکانه‌ت رو تحویلم بدی. دستهات رو که میگیرم تلاش میکنی از جا بلند شی و عاشق بلند شدن از جاتی. دلم میخواد زودتر به روزهای گرم برسیم و بتونم یه آستین رکابی و شورت برات بپوشم و دست و پاتو گاز بگیرم. از اون گازای مادرانه...
این روزها که داری به سه ماهگی نزدیک میشی و من هنوز در خواب و رویا با تو سر میکنم.ناباورانه به 80 روز گذشته فکر میکنم و تنها چیزی که ازم برمیاد شکر و سپاس از خدای بزرگه به خاطر این هدیه‌ی بی‌نظیرش.

نظرات 3 + ارسال نظر
ریحانه دوشنبه 21 بهمن 1392 ساعت 21:59

سلام
من هم همیشه وقت کم میارم.اگر ساعت رو از 24 به25 -26 ساعت افزایش میدادند کمی خوب میشد.
این چند روز رو با سینا استراحت بده تا برای خونه تکونی از پس کارهای مرونه بر بیاد.
موفق باشید

دایی دوشنبه 21 بهمن 1392 ساعت 00:58

سلام-عکس میخواییم مامانش-فیلم کوتاه موبایلی هم ایمیل کنی چه بهترتر

چشم.

هدیه شنبه 19 بهمن 1392 ساعت 21:00 http://nakhle.mihanblog.com

دوست گرامی وبلاگت خیلی خوبه اگه خواستی به وب من هم بیاین و در جذابترین گروه ایرانیان ثبت نام کنید. http://p5x.co/28192
ارسال ایمیل گروهی http://alphagroup20.mihanblog.com

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.